ما سفر نرفتیم. حتی هنوز به دیدار خانوادههایمان هم نرفتهایم. چون اعتقادداشتیم باید در خانههایمان بمانیم تا زنجیره شیوع کرونا قطع شود.
اما آیا این اندازه از ملال و سختی که تحمل میکنم به من اجازه میدهد هموطنانم را به صفتهای زشت خطاب کنم؟ برایشان آرزوی مرگ کنم و یا بخواهم همان عوارضی شهرم تیربارانشان کنند؟
اول از خودم میپرسم آیا همه آنها شرایط یکسانی با من دارند؟ و اگر من جای آنها بودم همین انتخاب الانم را داشتم؟
بسیاری از آنها تنها یکبار در طول سال امکان مسافرت دارند. و آنهم بازگشت به شهرشان و دیدار خانواده درجه یک که به خاطر شرایطشان در کل سال از آن محروم بودند. وقتی تعطیلات تمام شود باید سر کارشان برگردند(اگر کاری باشد)، وگرنه نمیتوانند نانی سر سفرهشان بگذارند یا همان شهریه اندک مدرسه فرزندشان را بپردازند.
بسیاری از آنها احساس میکنند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و درواقع امنیت جانی ندارند. پس اگر این روزهای آخر عمرشان محسوب میشود چرا خودشان را از لذت سفر یا دیدار عزیزانشان محروم کنند؟ چون ناقل هستند و ممکن زودتر آنها را از دست بدهند؟ پس شاید با خودشان بگویند اگر من هم ناقل نباشم دکتر داروخانه، سوپری سر کوچه، همسایه روبرویی آپارتمان ... ممکن است ناقل باشد. پس بگذار برای آخرینبار ببینمش. چون اگر از دستش هم بدهم نمیتوانم در مراسمش شرکت کنم.
بسیاری از این افرادی که از عوارضی میگذرند متراژ خانهشان مناسب تعداد اعضای خانوادهشان نیست. میروند جایی که شاید بتوانند نفری چند متر بیشتر داشته باشند.
بسیاری مدتها است از هم طلاق عاطفی گرفتهاند و کار کردن موجب میشد همدیگر را کمتر ببینند و اختلافهایشان کمتر شود.
خیلیها نمیتوانند موبایل اندروید در اختیار فرزندشان بگذارند. اینترنت نامحدود بخرند. مدام به این سوال که حوصلم سر رفت چی بخورم؟ پاسخ دهند. زور جیبشان نمیرسد. و وقتی بروند شهرستان سر بچهها با هم گرم میشود.
خیلیها اگر قرار باشد ۲۴ ساعت در خانه بمانند اصلا بلد نیستند چه کار بکنند. و گیرم اهل تلویزیون و کتاب هم نباشند. و مگر چقدر کار عقب افتاده دارند؟ و قصه آنها از نوع بلد نیستند با فراغتشان چه کنند و چطور برنامهریزی کنند تا احساس بدی نداشته باشند، است.
من نمیتوانم مردمم را که با هم میشویم یک ملت قضاوت کنم. چون آنها را نمیشناسم. و امکانات اقتصادی و فرهنگیمان یکسان نیست. و این اتفاق نیاز به بررسی ابعاد گستردهتر و لایههای عمیقتر دارد. و با چهارتا گزارش و استوری جاده و عوارضی نمیشود گفت تمام ابعادش را فهمیدیم.
آنها نه حیوان هستند، نه قاتل، نه خودخواه.
اینقدر راحت همدیگر را قضاوت نکنیم. کرونا بالاخره تمام میشود و ما ناگزیریم با هم زندگی کنیم. پس نگذاریم این تحقیرها شکافهای بین ما را بیشتر کند.
نگذاریم بچهها شاهد قضاوت ناعادلانه ما باشند و یاد بگیرند هروقت که فکر کردند حق با خودشان است میتوانند دیگران را قضاوت و تحقیر کنند.
اینطوری فردای آنها از امروز ما ترسناکتر خواهد بود.